خوش فکر (خوَشْ / خُشْ فِ) آنکه با فکر خود اغلب اصابت بواقع میکند. آنکه صاحب اندیشۀ درست است. بافکر ادامه... آنکه با فکر خود اغلب اصابت بواقع میکند. آنکه صاحب اندیشۀ درست است. بافکر لغت نامه دهخدا
خوش فکر باتدبیر، مدبر، مبدع، مبتکر، نیک رایمتضاد: بدرای، کج فکر ادامه... باتدبیر، مدبر، مبدع، مبتکر، نیک رایمتضاد: بدرای، کج فکر فرهنگ واژه مترادف متضاد